ای نفس خرم باد صبا از بر یار آمده‌ای مرحبا قافله شب چه شنیدی ز صبح مرغ سلیمان چه خبر از سبا .سعدی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

ای نفس خرم باد صبا از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله شب چه شنیدی ز صبح مرغ سلیمان چه خبر از سبا

بر سر خشمست هنوز آن حریف یا سخنی می‌رود اندر رضا

از در صلح آمده‌ای یا خلاف با قدم خوف روم یا رجا

بار دگر گر به سر کوی دوست بگذری ای پیک نسیم صبا

گو رمقی بیش نماند از ضعیف چند کند صورت بی‌جان بقا

آن همه دلداری و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دور وصالی بود صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دست مرگ دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحتست درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ ور چو دفم پوست بدرد قف

هر سحر از عشق دمی می‌زنم روز دگر می‌شنوم برملا

قصه دردم همه عالم گرفت در که نگیرد نفس آشنا

گر برسد ناله سعدی به کوه کوه بنالد به زبان صدا

+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۲۲ ق.ظ توسط عذرا مجیبی  | 

وبلاگ شخصی عذرا مجیبی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aozra-mojibi7 بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 22:12