ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
وحشی بافقی
--------------------------
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم...
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ، ندیدیم ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ، رسیدیم
((وحشی)) سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
شاعر: (وحشی بافقی)
|+| نوشته شده توسط عذرا مجیبی در سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ |
وبلاگ شخصی عذرا مجیبی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aozra-mojibi7 بازدید : 268 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 13:41