رازی است درین پرده، گر آن را بشناسی دانی که حقیقت ز چه دربند مجاز است؟ شعر از فخرالدین عراقی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

شعر از فخرالدین, عراقی,

ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟

کز زخمه‌ی آن نه فلک اندر تک و تاز است

آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص

خود جان و جهان نغمه‌ی آن پرده‌نواز است

عالم چو صدایی است ازین پرده،, که داند

کین راه چه پرده است و درین پرده چه راز است؟

رازی است درین پرده،, گر آن را بشناسی,

دانی که حقیقت, ز چه دربند, مجاز است؟

معلوم کنی کز چه سبب خاطر محمود

پیوسته پریشان سر زلف ایاز است؟ ...

محتاج نیاز دل عشاق چرا شد

حسن رخ خوبان، که همه مایه‌ی ناز است؟

عشق است که هر دم به دگر رنگ برآید

ناز است بجایی و یه یک جای نیاز است

در صورت عاشق چو درآید همه سوزاست

در کسوت معشوق چو آید همه ساز است

زان شعله که از روی بتان حسن برافروخت

قسم دل عشاق همه سوز و گداز است

راهی است ره عشق، به غایت خوش و نزدیک

هر ره که جزین است همه دور و دراز است

مستی، که خراب ره عشق است، در این ره

خواب خوش مستیش همه عین نماز است

در صومعه چون راه ندادند مرا دوش

رفتم به در میکده، دیدم که فراز است

از میکده آواز برآمد که: عراقی,

در باز تو خود را، که در میکده باز است

وبلاگ شخصی عذرا مجیبی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aozra-mojibi7 بازدید : 214 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:44