معینی کرمانشاهی ..نمی آیی چرا میخانه با من ؟بنوشی تا مئی جانانه با من ؟

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

 
این قصه با من
نمی آیی چرا میخانه با من ؟
بنوشی تا مئی جانانه با من ؟
مترس از چشم رندان هوس باز
سكوت جملگی، رندانه با من
یكی زآنان اگر گیسویت آشفت
چو من هشیار گشتم ،شانه با من
وگر مستانه آن یك بر تو پیچید
به كنجی بردنش، مستانه با من
جوانی گر فراوان خیرگی كرد
به می خفتاندنش پیرانه با من
وگر شمعی ز شوقت سر كشی كرد
نظر پوشاندن پروانه با من
وگر گفتند با ما قصه ای گو
تو لب مگشای، این قصه با من
وگر گفتند شو ساقی ، تو بنشین
برقص آوردن پیمانه با من
ترا خواهم كه در مستی ببینند
سبو بشكستگان ،دزدانه با من
ببینند این سیه مستان كه چشمت
چها كرده است ،بیرحمانه با من
تو تنها باده نوشی كن ،دگر هیچ
جواب مردم دیوانه با من
دمادم با من از آن پس تو گویی
نمی آئی چرا میخانه با من ؟
معینی کرمانشاهی
 
وبلاگ شخصی عذرا مجیبی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی دنبال می کنید

برچسب : کرمانشاهی, نویسنده : aozra-mojibi7 بازدید : 266 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 16:38