سعدی درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستندحریف مجلس ما خود همیشه دل میبرد علی الخصوص که پیرایهای بر او بستند کسان که در رمضان چنگ میشکستندی نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را که مدتی ببریدند و بازپیوستند به در نمیرود از خانگه یکی هشیارکه پیش شحنه بگوید که صوفیان مستندیکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست که سروهای چمن پیش قامتش پستنداگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست خبر ندارم از ایشان که در جهان هستندمثال راکب دریاست حال کشته عشق به ترک بار بگفتند و خویشتن رستند به سرو گفت کسی میوهای نمیآری جواب داد که آزادگان تهی دستندبه راه عقل برفتند سعدیا بسیار که ره به عالم دیوانگان ندانستند + نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۲۷ ق.ظ توسط عذرا مجیبی | بخوانید, ...ادامه مطلب
چنان قحط شد سالی اندر دمشقکه یاران فراموش کردند عشقچنان آسمان بر زمین شد بخیلکه لب تر نکردند زرع و نخیلبخوشید سرچشمههای قدیم ...نماند آب، جز آب چشم یتیمنبودی بجز آه بیوه زنی اگر برشدی دودی از روزنی چ, ...ادامه مطلب
غزل: حافظ یاری اندر کـس نـمیبینیم یاران را چـه شددوسـتی کی آخر آمد دوستداران را چـه شد آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاسـتخون چـکید از شاخ گل بادبهاران را چـه شد صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برن, ...ادامه مطلب
شعری زیبا اززنده یاد تورج نگهبان یاران یاران زچه رو رشته ی الفت بگسستند عهدی که روا بود دگر باره نبستند مردمکان از سر اندیشه ندیدند...که این بی خردان حرمت انسان بشکستند ما را دگر از طعنه ی دشمن گله ای نیست که آن عهد که بستیم رفیقان بشکستند افسوس همه سلسله داران بغنودند آن یکه سواران همه از پ, ...ادامه مطلب
چنان قحط شد سالی اندر دمشقکه یاران فراموش کردند عشقچنان آسمان بر زمین شد بخیلکه لب تر نکردند زرع و نخیلبخوشید سرچشمههای قدیم ...نماند آب، جز آب چشم یتیمنبودی بجز آه بیوه زنی اگر برشدی دودی از روزنیچو درویش بی برگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده سختنه در کوه سبزی نه در باغ شخ ملخ بوستان خورده, ...ادامه مطلب