وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «گذشت» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

ژاله اصفهانی بشکفد بار دگر لاله رنگین مراد غنچه سرخ فرو بسته دل باز شود من نگویم که بهاری که گذشت

  • ژاله اصفهانی بشکفد بار دگر لاله رنگین مرادغنچه سرخ فرو بسته دل باز شود من نگویم که بهاری که گذشت آیدبازروزگاری که به سر آمده آغاز شودروزگار دگری هست و بهاران دگر شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاترلیک هرگز نپسندیم به خویش که چو یک شکلک بی جان شب و روز بی خبر از همه خندان باشیم بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد کاشکی آینه ای بود درون بین که در آن خویش را می دیدیمآنچه پنهان بود از آینه ها می دیدیم می شدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهادکه به ما زیستن آموزد و جاوید شدن پیک پیروزی و امید شدن شاد بودن هنر استگر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماستهر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رودصحنه پیوسته به جاست. خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد. ژاله اصفهانی + نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱:۱۴ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به مناسبت سالگشت تولد شاعری که در شبی مهتابی از کوچه ای گذشت و شعری سرود که ورد زبان همه عاشفان شد

  • به مناسبت سالگشت تولد شاعری که در شبی مهتابی از کوچه ای گذشت و شعری سرود که ورد زبان همه عاشفان سرزمینمان شد ، فریدون مشیری خوشا به حال کسی که لحظه لحظه‌اش از بانگ عشق سرشار است ================================================================== فریدون مشیری، شاعر و روزنامه‌نگار معاصر، سی‌ام شهریور ماه 1305 در خیابان عین‌الدوله‌ی تهران متولد شد. پدرش، ابراهیم مشیری افشار، که گویا از نوادگان نادر شاه بوده است، متولد 1275 در همدان، در بیست سالگی به تهران آمد و کارمند وزرات پست و تلگراف شد. پدر بزرگ مشیری، میرزا محمود خان، نقش مهمی در تاسیس خطوط مخابراتی در همدان و کرمانشاه و کردستان داشت؛ به همین سبب ناصرالدین شاه قاجار به او لقب «مشیر» داد؛ لقبی که بعدها نام خانوادگی مشیری‌ها شد. مادرش، خورشید، ملقب به اعظم‌السطنه، نوه‌ی امین‌الامرا و از خاندان ظهیرالدوله کرمانی بود. زنی بود علاقه‌مند به ادبیات که گاه شعر هم می‌گفت. پدرِ مادرش، میرزا جواد خان مؤتمن‌الممالک، نیز با تخلّص «نجم» شعر می‌سرود و چه بسا مشیری بخشی از توانمندی و استعداد شعری خود را مدیون این دو باشد. مشیری تا هفت سالگی ساکن تهران بود و کلاس اول دبستان را در دبستان «ادب» سپری کرد و گویا در این مدرسه با سیاوش کسرایی هم‌کلاس بود. در سال 1313 به دلیل شغل پدر، به مشهد کوچ کردند و در 1320 مجدد به تهران بازگشتند. مشیری دبستان و متوسطه را در مدرسه‌ی «همت» و سال اول دبیرستان را در مدرسه‌ی «رضا شاه» مشهد گذراند. در بازگشت به تهران، دو سال در دالفنون تحصیل کرد و در سال پایانی به مدرسه‌ی «ادیب» رفت. سپس مدتی در مدرسه‌ی فنی وزارت پست و تلگراف بود تا در آزمون ورودی پذیرفته شود و بعد از آن در رشته‌ی ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرف, ...ادامه مطلب

  • پروین اعتصامی برزگرى پند به فرزند دادکاى پسر، اين پيشه پس از من تراست مدت ما جمله به محنت گذشت

  • پروین, اعتصامی, برزگرى, پند به فرزند, دادکاى, پسر،, اين پيشه, پس از من تراست,مدت ما جمله, به محنت, گذشت,نوبت خون خوردن و رنج شماستکشت کن آنجا که نسيم و نمى استخرمى مزرعه، ز آب و هواستدانه، چو طفلى است در آغوش خاک, ...ادامه مطلب

  • سعدی..مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا..گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

  • مشتاقی و صبوری از حد گذشت یاراگر تو شکیب داری طاقت نماند ما راباری به چشم احسان در حال ما نظر کنکز خوان پادشاهان راحت بود گدا راسلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرتحکمش رسد ولیکن حدی بُوَد جفا رامن بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندمکاسایشی نباشد بی دوستان بقا راچون تشنه جان سپردم آن گه چه سود داردآب از دو چشم دادن بر خاک من گیا راحال نیازمندی در وصف می‌نیایدآن گه که بازگردی گوییم ماجرا رابازآ و جان شیری,سعدیمشتاقی ...ادامه مطلب

  • هفدهم مرداد سالگرد درگذشت دکتر غلامعلی رعدی آذرخشی.من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان

  • هفدهم مرداد سالگرد درگذشت دکتر غلامعلی رعدی آذرخشی***غلامعلی رعدی آذرخشی ، ادیب و شاعر و نویسندهٔ معاصر ایرانی در مهر ۱۲۸۸ شمسی در محله ششگلان تبریز به دنیا آمد . پدرش محمدعلی افتخار لشکر ، مستوفی و دیوانی بود و خاندان پدری پشت در پشت نظامی و دیوانی بودند . نیاکان پدری و مادری از آشتیان و تفرش برخاسته و بعدا به تبریز کوچ کرده بودند . رعدی آذرخشی تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فردوسی در تبریز به پایان برد . رعدی آذرخشی در سال ۱۳۰۶ به تهران رفت و به تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی پرداخت . پس از اخذ لیسانس حقوق ، در آبان سال ۱۳۱۵ برای ادامهٔ تحصیل عازم پاریس شد . رعدی آذرخشی مدتی نیز در ژنو تح,هفدهم,مرداد,سالگرد,درگذشت,دکتر,غلامعلی,رعدی,آذرخشیمن,ندانم,نگاه,رازی,است,نهان ...ادامه مطلب

  • فریدون_مشیری.بی تو ،مهتاب شبی،باز ازآن کوچه گذشتم،توبه من سنگ زدی،من نه رمیدم،نه گسستم...》

  • در نمازم خم ابروی تو در یاد آمدحالتی رفت که محراب به فریاد آمداز من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدارکان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمدباده صافی شد و مرغان چمن مست شدندموسم عاشقی و کار به بنیاد آمد... بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنومشادی آورد گل و باد صبا شاد آمدای عروس هنر از بخت شکایت منماحجله حسن بیارا, ...ادامه مطلب

  • ۲۱ مهر ۱۳۰۵ سالروز درگذشت" شوریده شیرازی "هر چه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من

  •   ۲۱ مهر ۱۳۰۵ سالروز درگذشت" شوریده شیرازی " هر چه کنی بکن مکن ترک من ای نگار منهر چه بری ببر مـــــبر سنگدلی به کار من هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمرهر چه دری بدر مدر پرده اعتبــــــــــــــــار من هر چه کشــی بکش مکش باده به بزم مدعیهر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنمهر چه نهی بنه منه پای به رهگــــذار من هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوشهــــــــــر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من هر چه بری ببر مبر رشته الفت مـــــــــــراهر چه کنی بکن مکن خـــــــانه اختیار من هر چه روی برو مرو راه خــــلاف دوستیهر چه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها