وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «تنها» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

حزین لاهیجی ای وای براسیری کزیادرفته باشددردام مانده باشد صیادرفته باشدآه ازدمی که تنها با داغ او چو

  • حزین لاهیجی ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله در خون نشسته باشم چون باد رفته باشدامشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشدخونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا صیدی که از کمندت ازاد رفته باشد از آه دردناکی سازم خبر دلت را وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشدرحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت با صد امیدواری ناشاد رفته باشدشادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی گر مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد پر شور از حزین است امروز کوه و صحرامجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد + نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۵ ق.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حسین منزوی بسرافکنده مرا سایه‌ای ازتنهایی چتر نیلوفر این باغچه‌ی بودایی بین تنهایی ومن راز بززرگیست

  • حسین منزوی بسر افکنده مرا سایه‌ای از تنهایی چتر ِ نیلوفر این باغچه‌ی بودایی بین تنهایی و من راز بزرگی‌ست، بزرگ.هم از آن‌گونه که در بین تو و زیبایی بارَش ازغیروخودی هرچه سبک‌تر؛ خوش‌تر ... تا به ساحل برسد رهسپَرِ دریایی آفتابا تو و آن کهنه‌درنگ‌ات در روزمن شهاب‌ام، من و این شیوه‌ی شب‌پیمایی بوسه‌ای دادی و تا بوسه‌ی دیگر مستم کس شرابی نچشیده‌ست بدین گیراییتا تو برگردی و از نو غزلی بنویسممی‌گذارم که قلم پُر شود از شیدایی. .. + نوشته شده در جمعه دهم آذر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۱ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نمیشه غصه ما رو،یه لحظه تنها بذاره نمیشه این قافله،ما رو تو خواب جا بذاره شعر حسین منزوی اجرا نوری

  • نمیشه غصه ما رو،یه لحظه تنها بذاره نمیشه این قافله،ما رو تو خواب جا بذاره دلم از اون دلای،قدیمیه از اون دلاست که می خواد عاشق که شد،پا روی دنیا بذارهدوست دارم یه دست از آسمون بیاد ما دو تا رو ببره از اینجا و،اونــــــــــور ابــــــــــــــرا بـــــذاره تو دلت بوسـه می خواد من میدونم اما لبت سر ِ هر جمـــــــله دلش،میخواد یه امــــــا بـــــذارهبی تو دنیا نمی ارزه،تو با من باش و بذار همه ی دنیا من و،همیشــــــه تنهــــــــا بذاره نمیشه غصه ما رو،یه لحظه تنها بذاره نمیشه این قافله،ما رو تو خواب جا بذاره دلم از اون دلای،قدیمیه از اون دلاست که می خواد عاشق که شد،پا روی دنیا بذاره دوست دارم یه دست از آسمون بیاد ما دو تا رو ببره از اینجا و،اونــــــــــور ابــــــــــــــرا بـــــذاره من می خوام تا آخر دنیا تماشات بکنم اگه زندگی بـــــــــرام،چشم تماشــــــا بذاره بی تو دنیا نمی ارزه،تو با من باش و بذار همه ی دنیا من و،همیشــــــه تنهــــــــا بذاره نمیشه غصه ما رو،یه لحظه تنها بذاره نمیشه این قافله،ما رو تو خواب جا بذاره لای لا لا لا شعر:حسین منزوی خواننده :محمد نوریآهنگ:محمد سریر دستگاه:ماهور + نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۸:۳۸ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وحشت تنهایی ‌(فریدون مشیری) خدایا، وحشت تنهایی‌ام کُشت.کسی با قصّه‌ی من آشنا نیست

  • وحشت تنهایی, ‌(فریدون مشیری,) خدایا،, وحشت تنهایی,‌ام کُشت.. کسی با قصّه‌ی من آشنا نیست در این عالم ندارم همزبانی به صد اندوه می‌نالم – روا نیست – شبم طی شد، کسی بر در نکوبید.. به بالینم چراغی کس نیفروخت., ...ادامه مطلب

  • دلا از دست تنهایی به جونم ز آه و ناله خوددرفغونم.دوبیتی های زیبای باباطاهر اجرای باشکوه استادشجریان

  • دلا از دست تنهایی به جونمز آه و ناله خود در فغونمشبان تار از درد جداییکره فریاد، مغز استخونمعزیزون از غم و درد جداییبه چشمونم نمونده روشناییگرفتارم به دام غربت و دردنه یار و همدمی، نه آشناییغم عشقت بیابان پرورم کردهوای بخت، بی بال و پرم کردبه ما گفتی صبوری کن صبوریصبوری، طرفه خاکی بر سرم کردفلک کی بشنوه آه و فغونمبه هر گردش زنه آتش به جونمیک عمری بگذرونم با , ...ادامه مطلب

  • دوست دارم شمع باشم دردل شبها بسوزم .. روشنی بخشم میان جمع وخود تنها بسوزم ..(علی اکبر دلفی)

  • دوست دارم شمع باشم دردل شبها بسوزم .. روشنی بخشم میان جمع وخود تنها بسوزم .. شمع باشم اشک بر خاکستر پروانه ریزم .. یا سمندر گردم و درشعله بی پروا بسوزم .. لاله یی تنهاشوم در دامن صحرا سوزم .. کوه آتش گردم ودر حسرت دریا بسوزم .. ماه گردم در شب تار سیه روزان بتابم .. شعله آهی شوم خود را زسر تا پا بسوزم .. اشک شبنم باشم و برگونه گلها بلغزم .. برق لبخندی شوم در غنچه لبها بسوزم.. ی ا ز همت پر بسایم بر ثریا همچون عنقا .. یا بسازم آن قدر با آتش دل تا بسوزم ..   https://www.youtube.com/watch?v=AaIIb_6UmTI   , ...ادامه مطلب

  • فغان که شبها بی تو تنها به پای مینا ساغر به دستم مست مستم..تقدیم دوستان

  • فغان که شبها بی تو تنها به پای مینا ساغر به دستم مست مستم نهاده از غم سر به زاری ز بی قراری پیمانه و پیمان شکستم مست مستم زین عشق سرکش سوزان چو آتش گم کرده ام شور جوانی در نیمه راه زندگانی ای همنوایان ای آشنایان بیگانه سودای خویشم بیگانه با دنیای خویشم ز دست دل در آتشم پروانه ام پروانه ام اسیر عشقی سرکشم دیوانه ام دیوانه ام عمری گرفتار دلم وای از من و فریاد از این دل سرگشته در کار دلم وای از من و فریاد از این دل زین عشق سرکش سوزان چو آتش گم کرده ام شور جوانی در نیمه راه زندگانی ای همنوایان ای آشنایان بیگانه سودای خویشم بیگانه با دنیای خویشم http://www.youtube.com/wat,فغان که شبها بی تو تنها,فغان که شبها ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها