مطرب عشق عجب ساز و نوایی داردنقش هر نغمه که زد راه به جایی داردعالم از ناله عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی داردپیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد محترم دار دلم کاین مگس قندپرستتا هواخواه تو شد فر همایی دارد از عدالت نبود دور گرش پرسد حالپادشاهی که به همسایه گدایی دارداشک خونین بنمودم به طبیبان گفتنددرد عشق است و جگرسوز دوایی داردستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق هر عمل اجری و هر کرده جزایی داردنغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست شادی روی کسی خور که صفایی داردخسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواندو از زبان تو تمنای دعایی دارد + نوشته شده در جمعه دهم آذر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱۱ ب.ظ توسط عذرا مجیبی | بخوانید, ...ادامه مطلب
ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و همنفس جام باده ایم بر ما بسی کمان ملامت کشیده اندتا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ایما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم پیر مغ, ...ادامه مطلب
درون معبد هستی بشر در گوشه محراب خواهشهای جان افروز نشسته در پی سجاده صد نقش حسرتهای هستی سوز ...بدستش خوشه پر باد تسبیح تمنا های رنگارنگ نگاهی میکند سوی خدا از ارزو لبریز...بزاری از ته دل یک دلم میخواست میگوید شب و روزش دریغ رفته و ایکاش اینده است من امشب هفت شهر ارزوهایم چراغانی است زمین و اسمانم نور باران است کبوتر های رنگین بال خواهشها بهشت پر گل اندیشه ام را زیر پر دارند صفای معبد هستی تما شاییست زهر سو نوشخند اختران در چلچراغ ماه میریزند جهان در خواب تنها من در این معبد در این محراب دلم می خواست بند از پای و جانم باز میکردند که من تا روی بام ابر ها پر واز میکردم از انجا با,فریدون,مشیریدرون,معبد,هستی,بشر,گوشه,محراب,خواهشهای,جان,افروز,نشسته,سجاده,نقش,حسرتهای ...ادامه مطلب