وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «نشسته» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی‌توان کردحتی به روزگاران بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز

  • گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی‌توان کردحتی به روزگارانبیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمسارانپیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستنددیوار زندگی را زین گونه یادگارانوین نغمه‌ی محبت بعد از من و تو ماندتا در زمانه باقی‌ست آواز باد و بارانشفیعی کدکنی + نوشته شده در دوشنبه بیستم آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۰ ق.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • فریدون مشیری..درون معبد هستی. بشر در گوشه محراب خواهشهای جان افروز .نشسته در پی سجاده صد نقش حسرتهای

  • درون معبد هستی  بشر در گوشه محراب خواهشهای جان افروز  نشسته در پی سجاده صد نقش حسرتهای هستی سوز ...بدستش خوشه پر باد تسبیح تمنا های رنگارنگ  نگاهی میکند سوی خدا از ارزو لبریز...بزاری از ته دل یک دلم میخواست میگوید  شب و روزش دریغ رفته و ایکاش اینده است  من امشب هفت شهر ارزوهایم چراغانی است  زمین و اسمانم نور باران است  کبوتر های رنگین بال خواهشها  بهشت پر گل اندیشه ام را زیر پر دارند  صفای معبد هستی تما شاییست  زهر سو نوشخند اختران در چلچراغ ماه میریزند  جهان در خواب  تنها من در این معبد در این محراب  دلم می خواست بند از پای و جانم باز میکردند  که من تا روی بام ابر ها پر واز میکردم  از انجا با,فریدون,مشیریدرون,معبد,هستی,بشر,گوشه,محراب,خواهشهای,جان,افروز,نشسته,سجاده,نقش,حسرتهای ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها