وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «دیوان» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید

  • سعدی » دیوان اشعار » غزلیات بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآیدروی میمون تو دیدن در دولت بگشایدصبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزایداین لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزدایدرشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد زهرم از غالیه آید که بر اندام تو سایدنیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخایدگر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نبایددل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادمهر که از دوست تحمل نکند عهد نپایدبا همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی آن که روی از همه عالم به تو آورد نشایدچشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند پای بلبل نتوان بست که بر گل نسرایدسعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن نظری گر بربایی دلت از کف برباید + نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵۷ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • « رحیم معینی کرمانشاهی »نباشم گر در این محفل، چه غم؟ دیوانه ای کمتر...

  •  « رحیم معینی کرمانشاهی »نباشم گر در این محفل، چه غم؟ دیوانه ای کمتر... نباشم گر در این محفل، چه غم؟ دیوانه ای کمترخوش آن روزی ز خاطرها روم، افسانه ای کمتربگو برقِ بلاخیزی بسوزد خرمن عمرمبگِردِ شمعِ هستی، بی خبر پروانه ای کمترتو ای تیرِ قضا، صیدی ز من بهتر کجا جویی؟به کنجِ این قفس مرغِ نچیده دانه ای کمترچه خواهد شد نباشد گر چو من مرغِ سخنگویی؟نوایی کم، غمی کم، ناله ی مستانه ای کمترز جمعِ خود برانیدم که همدردی نمی بینممیانِ آشنایانِ جهان، بیگانه ای کمتر.تو ای سقفِ کبودِ آسمان بر سر خرابم شوپرستویی نهان، در تیرکوبِ خانه ای کمترچه حاصل زین همه شور و نوایِ عاشقی ای دل؟نداری تابِ مستی جانِ من، پیمانه ای کمترچو مستی بخش گفتاری ندارم، دم فرو بستمسبو بشکسته ا,کرمانشاهی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها