وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «خواجه» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

طفيل هستي عشقند ادمي و پري ارادتي بنما تا سعادتي ببري بکوش خواجه و از عشق بي نصيب مباش حافظ

  • طفيل هستي عشقند ادمي و پري ارادتي بنما تا سعادتي ببريبکوش خواجه و از عشق بي نصيب مباش که بنده را نخرد کس به عيب بي هنري مي صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند بعذر نيمه شبي کوش و گريه سحري تو خود چه لعبتي اي شهسوار شيرين کار که در برابر چشمي و غايب از نظري هزار جان گرامي بسوخت زين غيرت که هر صباح و مسا شمع مجلس دگري دعاي گوشه نشينان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمي بما نمينگريبيا که وضع جهان را چنان که من ديدم گر امتحان بکني مي خوري و غم نخوري + نوشته شده در پنجشنبه سوم فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۱ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت خواجه حافظ شیرازی

  • گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت خواجه حافظ شیرازیبلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشتو اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشتگفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گف, ...ادامه مطلب

  • گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن.شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت.خواجه حافظ شیرازی

  • گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکنشیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشتخواجه حافظ شیرازیبلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشتو اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشتگفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیستگفت ما را جلوه معشوق در این کار داشتیار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراضپادشاهی کامران بود از گدایی عار دا, ...ادامه مطلب

  • منظومه ای از دکتر حمید مصدق.آبی خاكستری سیاه.

  • منظومه ای از  دکتر حمید مصدق. .آبی خاكستری سیاه. در شبان غم تنهایی خویشعابد چشم سخنگوی تواممن در این تاریكیمن در این تیره شب جانفرسازائر ظلمت گیسوی توامگیسوان تو پریشانتر از اندیشه منگیسوان تو شب بی پایانجنگل عطرآلودشكن گیسوی توموج دریای خیالكاش با زورق اندیشه شبیاز شط گیسوی مواج تو منبوسه زن بر سر هر موج گذر می كردمكاش بر این شط مواج سیاههمه عمر سفر می كردممن هنوز از اثر عطر نفسهای تو سرشار سرورگیسوان تو در اندیشه منگرم رقصی موزونكاشكی پنجه مندر شب گیسوی پر پیچ تو راهی می جستچشم من چشمه ی زاینده ی اشكگونه ام بستر رودكاشكی همچو حبابی بر آبدر نگاه تو رها می شدم از بود و نبودشب تهی از مهتابشب تهی از اخترابر خاكستری بی باران پوشاندهآسمان را یكسرابر خاكستری بی باران دلگیر استو سكوت تو پس پرده ی خاكستری سرد كدورت افسوس سخت دلگیرتر استشوق بازآمدن سوی توام هستاماتلخی سرد كدورت در توپای پوینده ی راهم بستهابر خاكستری بی بارانراه بر مرغ نگاهم بستهوای ، بارانباران ؛شیشه ی پنجره را باران شستاز دل من اماچه كسی نقش تو را خواهد شست ؟آسمان سربی رنگمن درون قفس سرد اتاقم دلتنگمی پرد مرغ نگاهم تا دوروای,منظومه ای از وحشی بافقی,منظومه ای از خواجه عبدالله انصاری,منظومه ای از نیما یوشیج,منظومه ای از وحشی بافقی درحل جدول,منظومه ای از عبدالرحمان جامی,منظومه ای از میرزاده عشقی,منظومه ای از شیخ بهایی,منظومه ای از مهدی اخوان ثالث,منظومه ای از زلالی خوانساری,منظومه ای از نظامی گنجوی ...ادامه مطلب

  • شهریار..چون شعر خواجه، تازه و تر بود شهریار.شعر توهم ،که درس خود از چشمِ تر گرفت...

  • زین خوشترت کجا خبری در زَنَد، که دوستسر بی خبر به ما زد و، از ما خبر گرفت بار غمی که شانه تهی کرد از او ،فلکاین زلف و شانه ،خواهَدَم از دوش برگرفت یک تار موی او، به دو عالم نمیدهندبا عشقش این معامله گفتیم و، سرگرفت چون شعر خواجه، تازه و تر بود شهریارشعر توهم ،که درس خود از چشمِ تر گرفت... شهریار, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها