وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «آسمان» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

غروب پاييز شعرازهمسر فقیدم من آن غروب غم انگيز و سردپاييزم که خون سرخ به رگهاي آسمان ريزم

  • غروب پاييز شعرازهمسر فقیدم رسول مقصودیمن آن غروب غم انگيز و سردپاييزم که خون سرخ به رگهاي آسمان ريزمچوبادتيرۀشب مي وزد به جانب روزمن ازگذرگه گردون چوگردبرخيزم وجود من همه رنگين زخون خورشيد است كه وقت مرگ وي از دامنش بياويزم سياه روزي من بين و تیره بختي من كه جزبه ديوسيه روزي شب نيا ویزمو لحظه اي پس از اين آسمان سيه پوشد به سوگواري نابودي غم انگيزم + نوشته شده در پنجشنبه دوم آذر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۲۵ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غروب پاييز..من آن غروب غم انگيز و سرد پاييزم..كه خون سرخ به رگهاي آسمان ريزم.شعر رسول مقصودی

  •  غروب پاييز..من آن غروب غم انگيز و سرد پاييزم..كه خون سرخ به رگهاي آسمان ريزم.شعر رسول مقصودی غروب پاييزمن آن غروب غم انگيز و سرد پاييزمكه خون سرخ به رگهاي آسمان ريزمچو باد تيرۀ شب مي وزد به جانب روزمن از گذرگه گردون چو گرد برخيزموجود من همه رنگين ز خون خورشيد استكه وقت مرگ وي از دامنش بياويزمسياه روزي من بين و تیره بختي منكه جز به ديو سيه روي شب نيا ویزمو لحظه اي پس از اين آسمان سيه پوشدبه سوگواري نابودي غم انگيزم |+| نوشته شده توسط عذرا مجیبی در سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶  | ,پاييزمن,پاييزمكه,ريزمشعر ...ادامه مطلب

  • فروغ فرخزاد..سهم من اين است!سهم من آسماني ست که آويختن پرده اي آن را از من مي گيرد!

  • همه ي هستي من آيه ي تاريکي ست!که تو را تکرار کنانبه سحرگاه شکفتن ها و رستن هاي ابدي خواهد برد!من در اين آيه تو را آه کشيدم آه!من در اين آيه تو را ...به درخت و آب و آتش پيوند زدم!زندگي شايد يک خيابان دراز است که هر روز زني با زنبيلي از آن مي گذرد!زندگي شايد ريسماني ست که مردي با آن خود را از شاخه مي آويزد!زندگي شايدريسمانيست که مردي با آن خود را از شاخه مياويزدزندگي شايدطفلي ست که از مدرسه بر مي گردد!زندگي شايد افروختن سيگاري باشد، در فاصله رخوتناک دو هم آغوشييا عبور گيج رهگذري باشد که کلاه از سر بر مي دارد و به يک رهگذر ديگر با لبخندي بي معني مي گويد:صبح به خير!زندگي شايد آن لحظه ي مسدودي ستکه نگاه من در ني ني چشمان تو خود را ويران مي سازد! و در اين حسي ست که من آن را با ادراک ماه و با دريافت ظلمت خواهم آميختدر اتاقي که به اندازه ي يک تنهايي ست؛دل منکه به اندازه ي يک عشق است؛به بهانه هاي ساده ي خوشبختي خود مي نگرد!به زوال زيباي گلها در گلدانبه نهالي که تو در باغچه خانه مان کاشته ايوبه آواز قناري هاکه به اندازه يک پنجره ميخوانندآه، سهم من اينست؛سهم من اين است!سهم من آسماني ست که آويختن ,فروغ فرخزاد سهم من ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها