وبلاگ شخصی عذرا مجیبی

متن مرتبط با «کنی» در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی نوشته شده است

شوریده شیرازی هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من

  • شوریده شیرازی هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار منهر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار منهر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمرهر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من هر چه کشــی بکش مکش باده به بزم مدعی هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم هر چه نهی بنه منه پای به رهگــــذار من هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوش هر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من هر چه بری ببر مبر رشته الفت مـرا هر چه کنی بکن مکن خـانه اختیار من هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستیهر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من + نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۸:۳۲ ب.ظ توسط عذرا مجیبی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اگر هزار تعنت کنی و طعنه زنی . من این طریق محبت ز دست نگذارم . سعدی

  • اگر هزار تعنت کنی و طعنه زنی .من این طریق محبت ز دست نگذارم .سعدی من آن نیم که دل از مهر دوست بردارمو گر ز کینه دشمن به جان رسد کارم نه روی رفتنم از خاک آستانه دوست نه احتمال نشستن نه پای رفتارم کجا ر, ...ادامه مطلب

  • شفیعی کدکنی _ م. سرشک .شهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟

  •   شفیعی کدکنی _ م. سرشکشهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟ می خزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان ..نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو؟ کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن شیهه ی اسب و هیاهوی, ...ادامه مطلب

  • زمزمه ..استاد شفیعی کدکنی..نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن

  • نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن. نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن ای نگاه تو پناهم !‌ تو ندانی چه گناهی ست   خانه را پنجره بر مرغک طوفان زده بستن تو مده پندم از این عشق که من دیر زمانی   خود به جان خواستم از دام تمنای تو رستن   دیدم از رشته ی جان دست گسستن بود آسان لیک مشکل بود این رشته ی مهر, ...ادامه مطلب

  • خواجوی_کرمانی..ای دل نگفتمت ،که مرو در کمند عشق.آخر به قصد خویش ،چرا میکنی شتاب

  • ای دل نگفتمت ،که به چشمش نظر مکنکزغم چنان شوی ،که نبینی به خواب،خواب ای دل نگفتمت ،که مرو در کمند عشقآخر به قصد خویش ،چرا میکنی شتاب ای دل نگفتمت، که اگر تشنه مرده‌ئیسیراب کِی شود، جگر تشنه از شراب ای دل نگفتمت ،که مریز آبروی خویشپیش رُخی، کزو برود آبروی آب ای دل نگفتمت ،که ز خوبان مجوی مهرزانرو که ذرّه ،مِهر نجوید ز آفتاب ای دل نگفتمت ،که درین باغ دل مبندکز این مَدَت، جُوی نگشاید به هیچ باب ای دل نگفتمت، که مشو پای‌بند اوزیرا که کبک را نبُوَد ،طاقت عِناب... خواجوی_کرمانی  , ...ادامه مطلب

  • ۲۱ مهر ۱۳۰۵ سالروز درگذشت" شوریده شیرازی "هر چه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من

  •   ۲۱ مهر ۱۳۰۵ سالروز درگذشت" شوریده شیرازی " هر چه کنی بکن مکن ترک من ای نگار منهر چه بری ببر مـــــبر سنگدلی به کار من هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمرهر چه دری بدر مدر پرده اعتبــــــــــــــــار من هر چه کشــی بکش مکش باده به بزم مدعیهر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنمهر چه نهی بنه منه پای به رهگــــذار من هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوشهــــــــــر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من هر چه بری ببر مبر رشته الفت مـــــــــــراهر چه کنی بکن مکن خـــــــانه اختیار من هر چه روی برو مرو راه خــــلاف دوستیهر چه, ...ادامه مطلب

  • خواجوی_کرمانی.ای دل نگفتمت ،که مرو در کمند عشق.آخر به قصد خویش ،چرا میکنی شتاب

  • ای دل نگفتمت ،که به چشمش نظر مکنکزغم چنان شوی ،که نبینی به خواب،خواب ای دل نگفتمت ،که مرو در کمند عشقآخر به قصد خویش ،چرا میکنی شتاب ای دل نگفتمت، که اگر تشنه مرده‌ئیسیراب کِی شود، جگر تشنه از شراب ای دل نگفتمت ،که مریز آبروی خویشپیش رُخی، کزو برود آبروی آب ای دل نگفتمت ،که ز خوبان مجوی مهرزانرو که ذرّه ،مِهر نجوید ز آفتاب ای دل نگفتمت ،که درین باغ دل مبندکز این مَدَت، جُوی نگشاید به هیچ باب ای دل نگفتمت، که مشو پای‌بند اوزیرا که کبک را نبُوَد ،طاقت عِناب... خواجوی_کرمانی, ...ادامه مطلب

  • (شفیعی کدکنی)گرچه شد ميکده ها بسته و ياران امروز.مهر بر لب زده و ز نعره خموشند همه

  • سوگواران تو امروز خموشند همهکه دهان های وقاحت به خروشند همه گر خموشانه به سوگ تو نشستند، رواستزان که وحشت زده ی حشر وحوشند همه آه از اين قوم ريايى که درين شهر دو رویروزها شحنه و شب باده فروشند همه باغ را اين تب روحى به کجا برد که بازقمريان از همه سو خانه به دوشند همه ای هر آن قطره ز آفاق هر آن ابر، ببار!بيشه و باغ به آواز تو گوشند همه گرچه شد ميکده ها بسته و ياران امروزمهر بر لب زده و ز نعره خموشند همه به وفای تو که رندان بلاکش فرداجز به ياد تو و نام تو ننوشند همه (شفیعی کدکنی), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها