انوری غزلیاتای مردمان بگویید آرام جان من کو راحتفزای هرکس محنترسان من کو نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس گه گه به ناز گویم سرو روان من کو در بوستان شادی هرکس به چیدن گلآن گل که نشکفیدست در بوستان من کو جانان من سفر کرد با او برفت جانم باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو هرچند در کمینه نامه همی نیرزم در نامهٔ بزرگان زو داستان من کو هرکس به خان و مانی دارند مهربانی من مهربان ندارم نامهربان من کو + نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۷:۵۸ ب.ظ توسط عذرا مجیبی | بخوانید, ...ادامه مطلب